يلدا مبارك
عزيزكم يلدات مبارك باشه. امسال شب يلدا خيلي خوش گذشت.آخه خونه باباجون بوديم و همه بودن.دايي با خانوادش و خاله ها و مامان جون و باباجون.خيلي وقت ميشد كه من كنارشون نبودم.نميدونم چطور اينهمه سال دوام آوردم.اولش كه دانشگاه اونم بندرعباس.بعد كه سركار بودم و هيچوقت خونه نبودم.بعدشم كه بابا ناصر عقد كردم و بعدش عروسيو اصفهان.فكر كنم بيشتر از ده ساله كه از خونوادم دور بودم.ولي ديگه نميخوام ازشون دور بمونم. شب يلدايي كلي چيز خورديم و خوش گذرونديم.بودن دايي فرهاد خيلي خوشحالم ميكنه.تو هم طبق معمول شيطوني ميكردني.طاها كوچولو دوست داشت باهات بازي كنه ولي تو سرگرم بودي و سراغش نميرفتي.دوست دارم زيباترين هديه خدا،يلدات مبارك باشه عشقم. ...
نویسنده :
مامان درسا
9:22