درسادرسا، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 22 روز سن داره

درسا زندگي من

بدون عنوان

1391/5/6 5:26
نویسنده : مامان درسا
87 بازدید
اشتراک گذاری

كوچولوي دوست داشتنيم تو زيباترين هديه خدايي.با اومدنت زندگيم رنگه ديگه اي گرفته.

روزي كه قرار شد برم سونو واسه تعيين جنسيت بابا ناصر بازم ماموريت بود دلم طاقت نداشت منتظر بمونم ميخواستم بفهمم دختري يا پسر.درسته واسه منو بابا ناصر فرق نميكرد ولي خيلي دلمون ميخواست زودتر بفهميم آخه ميخواستيم واست لباس بخريم،اسم انتخاب كنيم...

اون روز با دوتا از كارمنداي بابا ناصر رفتم سونوگرافي بيمارستان عسكريه(اصفهان).وقتي دكتر گفت دختري از خوشحالي نميدونستم چيكار كنم بازم اشكام سرازير شد!زنگ زدم بابا ناصر گفتم چون دير رفتم گفتن فردا...اولش بابايي ناراحت شد ولي وقتي گفتم ولي گفتن چون دير اومدي بچه تون دختره خيلي خوشحال شد...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

مامان رادمان
6 مرداد 91 5:21
سلام
مرسي از پيامتون.حتما دوس دارم باهاتون دوست بشم