درسادرسا، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 21 روز سن داره

درسا زندگي من

بدون عنوان

1391/5/12 2:19
نویسنده : مامان درسا
130 بازدید
اشتراک گذاری

سلام مرواريد من.

پارسال اين موقع ها بود كه اومديم دزفول.خداحافظي با اصفهان خيلي سخت بود ميدونستم كه ديگه برنميگرديم!اولش خيلي سخت بود كه سبك زندگيمونو يه دفعه عوض كنيم ولي همين كه ميديدم بهت خوش ميگذره راضي بودم.آخه باباجون،مامان جون كلي بهت ميرسن،باهات بازي ميكنن و خيلي هواتو دارن.تو هم همش در حال شيطوني كردنو،جيغ زدني و بعضي وقتا الكي گريه ميكوني!آخه عادت كردي هر چي ميخواي بهت بديم چون همه دوست دارن و نميخوان اذيت شي.

تو عاشق آبي بازي كردني،هر وقت يكي بره حمام تو پشت در حاضري و تازگيا كه ميري تو حياط آب بازيتعجب

دوربينم خيلي دوست داري كه همش خاموش روشنش كني تا بتوني لنزش رو بگيريتعجب

يه عالمه سنگ رنگي داري كه هميشه يه جاي خونه ريختيشونتعجب

با سيگار رو فندك باباجون همش داري بازي ميكنيتعجب

بيچاره بلبل كه از دستت اسيره،هي در قفس رو باز ميكني يا غذاهاشو برميداري يا با هرچي دستت بياد رو قفسه اون بيچاره ميزنيتعجب

پشتك زدن كه يكي از بازيهات شدهتعجب

از بين ميله هاي تخت رد ميشي ميري رو تخت تعجب

يادم رفت بگم يكي از دلچسب ترين بازي هات اينه كه بپري رو شكم مامان جونتعجب

جيغ زدن كه واي...تعجب

وقتي باباجون مامان جون ميرن بخوابن،ميري پشت در و اونقد در ميزني كه بيچاره ها مجبور شن در رو باز كنن و تو تمام اتاقشون رو بهم ميريزي

حتما اگه از شيرين كاريات چيزي يادم اومد واست مينويسم كه بدوني چقد شيطون بودي

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

خاله روشا و شاینا
12 مرداد 91 14:33
سلام شاينا و روشا خوش اومدين به وبلاگ درسا.هوارتا بوس