زنبور كوچولو
سلام زنبور كوچولوي من
امروز ساعت 6 رفتيم آتليه درنا.خيلي عكس خوشگل با لباس زنبوريت گرفتي،وقتي آماده شد حتما واست ميذارم تو وبلاگ.كلي شيرين زبوني كردي همه عاشقت شده بودن.شب هم كه رفتيم خونه دوست مامان جون و تو حسابي جيغ زدي.
و بعدش با بابا ناصر رفتيم پيتزا ايتاليانو و بازم تو شروع كردي به سرو صدا و شيطوني همش ميگفتي غذا،غذا.مثه اينكه تمام روز غذا نخورده بودي.
اول كه سيب زميني خوردي بعدش هم پيتزا آخرش هم به زور برگشتيم خونه و پيتزاي باباجون و مامان جون رو هم ريختي به هم.
حالا هم بالايي و داري تموم اتاق رو ميريزي به هم...
يادم رفت بگم امروز سالگرد عقد بابا و مامان بوده.به همين مناسبت بابايي اول واسم گل خريد بعد هم شام رفتيم بيرون.6سال پيش من و بابايي عقد كرديم.ياد بندر و خاطرات خوبش بخير.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی